حاصل عمر

حاصل عمر

شابک: 9789641982388

صاحب اثر: شجاعی

زبان: فارسی

سال چاپ: 1399        نوبت چاپ: اول

قطع: رقعی        تعداد جلد: 1       تعداد صفحات: 236

قيمت: 700000 ريال

 

خرید اینترنتی

                                                                                     بسم الله الرحمن الرحیم

 این جانب ابراهیم شجاعی فرزند غلام حسین خان گله داری در تاریخ۱۳۲۳ / ۹ / ۲۴ خورشیدی در روستای چاه خالوها از توابع گله دار به دنیا آمده ام. تحصیلات ابتدایی در دبستان بهرامی گله دار و قرآن مجید را در دارالعلم فال در محضر استاد خوشنویس فرا گرفته ام. در سال ۱۳۴۷ خورشیدی در سازمان ریشه کنی مالاریا استخدام شدم و این سازمان بعدا با بهداشت و درمان ادغام شد و به نام مبارزه با بیماریهای واگیر تغییر یافت. پس از ۳۰ سال خدمت در۱۳۷۸ / ۵ / ۲۰ به افتخار بازنشستگی نائل شدم. سرودن شعر را از سال ۱۳۳۴ و ۱۳۳۵ که کلاس پنجم و ششم بودم آغاز نمودم، ولی هر چه می سرودم نگهداری نمی کردم، تا این که در سال ۱۳۴۳ سپاه دانش سرباز معلم به روستای ما آمد، به نام اصغر نگهداری حقیقت، اهل شیراز بود. پدرم در منزل خودش ایشان را نگه داشت و من هم در کنار ایشان بودم. روزی سروده های مرا دید و پرسید شما هر چه می گویی جایی نگهداری می کنی؟ گفتم نه. سپس دفتری به من داد و تأکید کرد هر چه می سرایی در این دفتر نگه داری کن. بعد از آن جمع آوری می کردم تا اول انقلاب که آن دفتر ناگهان گم شد و بعدا لای کتابها و بعضی جاهای دیگر مقدار کمی از شعرها به دست آمد.این سروده ها مربوط به بعد از انقلاب است که تا حال قریب به ۵ الی ۶ هزار بیت از انواع شعرها مثل غزلیات، رباعیات، قطعیات، دو بیتیها، مفردات مثنویات، مراثی و غیره است ک تاکنون موفق به چاپ آن نشده ام. امید این که اهل فضل و دانش بر سروده های حقیر به نظر استحسان بنگرند و از نقایص آن غمض عین فرمایند و این بضاعت مزجات منظور نظر اولو الألباب واقع شود، ان شاالله.از اساتید شعر و ادب تمنا دارم که اشکالات آن را مستقیما به بنده یادآوری فرمایند، زیرا خالی از اشکال نمیدانم و به ارشاد و هدایت استادان ارجمند کمال احتیاج دارم و مورد امتنان فردی خواهد بود. اکنون که عهد مشیب فراز آمده و فراز عمر به نشیب رسیده، بهار زندگی را نوبت خزان است و باد حسرت از هر طرف وزان، شاخ قوی در هوای پستی بیخ امل را آهنگ سستی، جوانی رفته و نوانی آمده، نفسی مانده و هوسی نمانده، عمری به غفلت گذشته و پشتی به خجلت خم گشته، حاصل زندگی مایه شرمندگی دارد و منزل جسم و جان در کوی درماندگی، نه طاقت طاعتی دارم که دل را به امید آن نویدی دهد و نه قدرت خدمتی که قامت خمیده را به شوق آن راست سازد. نه پایی که برای ضراعت برخیزد و نه دستی که به دامان شفاعت آویزد. نه جانی که در خور نثار آید و نه دلی که کس را به کار آید. از این پس نوبت شمردن نفس است نه سپردن هوس. اگر در سر هوایی است روا | نیست و اگر جان را برگ باید مرگ شاید، ولی تا از حیات و روان رمقی باشد و از کتاب زندگی ورقی، یمکن مسبب الاسباب سبی انگیزد که غشاوة توهمات | برخیزد و دیده رمد رسیده به کحل الجواهر غبار أذیال مقدمه روشنایی پذیرد و چشم و دل به دیدن و یاد دوستان ضیاء آرامش یابد، ان شاء الله

                                                                                              والسلام


وات ساپ سفارش کتاب09903494852 - وات ساپ مدیر انتشارات09177023175 - دفتر انتشارات 07132249317


موضوعات: شعر و داستان

برچسب‌ها: کتاب حاصل عمر شجاعی دوبیتی


» بازدید امروز: 31
» بازدید دیروز: 91
» افراد آنلاین: 1
» بازدید کل: 15498